• وبلاگ : خلوت من
  • يادداشت : نه هر کس تواناست بر فعل نيک
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صدف 

    سلام خيلي جالبه برام دقيقا چند دقيقه قبل از اينكه بيام توي اين سايت (البته براي اولين بار) چيزايي نوشتم كه خيلي شباهت به حرفاي شما داره :

    دنبال چي ميگردي،بنويس كه چي ميخواي

    از بيكاري و فكر زياد خسته شدم.تسليم شدن قبلا برام اينقدر سخت نبود كه حالا شده نميدونم چرا؟قبلا تا مي شنيدم رضاي خدا آروم ميشدم اما حالا نميدونم چرا نميشم.خيلي حريص شدم.شايد مشكلي پيش اومده كه قبلا نبوده شايد از همون اول همينطوري بودم ولي اين بار شرايط فرق ميكنه. حرفا و سوالايي كه ذهنمو پر كرده داره ميخوردم.نميدونم چي كار كنم .همه ي فكر و ذكرم شده راهي كه از اين شرايط فرار كنم اما اون راه رو پيدا نميكنم.كاش مثل سابق بودم راضي و صبور،حالا ديگه اينطوري نيستم .آدما تو شرايط مختلف خودشونو نشون ميدن مثل من كه الان دارم خودمو نشون ميدم .خيلي تلخه كه آدم بدونه خيلي حقيره،كم تحمل و بي جنبه كه حاضر نيست به خاطر مصلحت خودش صبر كنه.اينا به كنار من دلم از چيز ديگه اي پره كه نميتونم فراموشش كنم چيزي كه كنترلي روش ندارم خيلي به من تسلط داره،فكر.فكري كه نبايد باشه،محاله،باطله، نبايد باشه بايد فراموش بشه اما نميشه اون از يه طرف از يه طرف نا اميدي مجالم نميده،بي حوصلگي و بي حاصلي،ترس بيشتر از همه چيز زجرم ميده.هميشه دنبال يه زندگي آروم و امن و البته پر از موفقيت بودم اين امنيت انگار تو وجودم پيدا نميشه.كاش كسي بود كه نامه اي كه مينويسم بهش بدم.كاش كسي كه راهنماييم ميكرد پيدا ميشد.اين نامه رو بايد به كي بدم؟

    يه كم طولاني شد ولي دلم ميخواست تموم اون چيزي رو كه نوشتم بخوني و بدوني كه منم مثل تو ام

    چه شباهتي واقعا، تک تک جملات برايم ملموس و عيني بود و هست
    + كفشدار 

    بسم الله

    سلام!

    اومديم بگيم اينجا هم ميايم!

    دعامون كنيد

    يا علي

    سلام

    اولا اين حالي ست كه همه دارند. چرا اينقدر براي خودتون پررنگش مي كنيد و شلوغش مي كنيد؟

    ثانيا اينجا مگه اتاق اعتراف اين چيا چيه مي گيد؟

    ثالثا دست شما درد نكنه حالا ما شديم دوستاني كه دعا نمي كنيم؟!

    رابعا ....هيچي

    خداحافظ.

    پاسخ

    سلام. بنده مي دونم اگر همه نه، اما خيلي ها اينطوري هستن. اما چندان تمايلي ندارم که در اين زمينه ها شبيه خيلي ها باشم.// از بين دوستان وبلاگي به گمانم شما تنها کسي باشيد که دست کم مطمئن هستم هنگام زيارت يادي از ما هم مي کنيد. ممنونم. همچنان محتاج دعائيم.
    در گوشي:صعودي

    سلام

    دلم ميخواد آدمايي رو که من مي بينم و تعدادشون هم خيلي زياده ببيني تا بدوني گناه نکردن يعني چي،انتظار عاشقانه يعني چي،آدماي سفيد و يکدست يعني چي...دلم ميخواد بهت نشون بدم که آسمون و زمين از چشم اونا چه رنگيه...اشکايي رو ببيني که موقع نماز سرازير ميشه.بشنوي صداي دعاهاي از ته دل رو كه جوابشو جلوي چشم خودت مي گيري...و نبيني رنگ گناه رو...دلم ميخواد اون محيط و آدماش و صفا و صميميتش رو بهت نشون بدم و بگم كه هنوز زيادن اون آدمايي كه تو دلت ميخواد بهشون پناه ببري...

    مصلحت كارتو خودت بايد بفهمي...خودتو باور كن...بدون بال هم ميشه پرواز كرد!

    ميدوني،گاهي وقتا يه عشق خالص،مي تونه همه چي رو حل كنه...اين كه دائم به خودت طعنه بزني كه من عاشقم!

    ((سوزد مرا،سازد مرا در آتش اندازد مرا

    وز من رها سازد مرا بيگانه از خويشم كند))

    رهي معيري

    پاسخ

    سلام. تا حالا خيلي به ندرت به پرواز بدون بال فکر کردم. بايد کمي جدي تر به جوانبش بيانديشم. ممنون، به خصوص از شعر.