سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خلوت من

خودتو بکش. خودتو تیکه تیکه کن!

من اون کاری که تو می خوای انجام نمی دم. بیخود منت کشی هم نکن, لوس هم نشو!
تا همین جاش هم هر چی خواستی گفتم چشم. از حالا به بعد این تویی که به من میگی چشم. حالا خوب گوشاتو وا کن:
من پیاده شدم, کرایه شو بهش دادم (بیشتر از حقش) و گفتم که بره. این یعنی تموم. یعنی دیگه کاری باهاش ندارم. درسته اون هنوز داره دنبالم میاد و گاهی با حماقت تمام بوق می زنه(!) ولی من که نباید محل بذارم.

نه فقط من, تو هم نباید اهمیت بدی. باید کر بشی... لازم بود کور هم بشی! اما به هیچ قیمتی نباید دلت براش بسوزه.
بذار به من بگن دلت از سنگه. اصلا سنگ باش, اما به فرمان خودم.
می دونم غمگین میشی. تو که به غصه خوردن عادت داری. پس دل خوبی باش و حرف گوش کن. من که می دونم بیشتر از اینکه سنگ باشی, مهربونی. اصلش اینه که من بدونم و خدا. باقیشو بسپار به خودش... بی تابی نکن.

اونم بلاخره بنزینش تموم میشه. گرچه ممکنه پیاده بیاد, ولی تو جایی نرو. پیش خودم باش. خب؟... آفرین دختر خوب!!

 

 

 

و این خنده های تلخ، عمریست همدم من بوده اند

گفتم دل و جان در سر کارت کردم     هر چیـز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی    آن من بودم که بی قرارت کردم

 

.....................................................
پایین نوشت1: نمی دونم چرا حس می کنم وبلاگم بعد از منتخب شدن از چشمم افتاده!... نمی دونم... اصلا نمی دونم داره چه بلایی سر علائق و احساسم میاد. فکر کنم نتیجه ی جنگیدن بیش از حده.
پایین نوشت2: هی به خودم گفتم این پستو نذارم, آخرش گذاشتم. خرابش کردم...
شما حلال کنین!

 


نوشته شده در شنبه 87/2/7ساعت 2:43 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |


آخرین مطالب
» تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی...
آمپاسِ شَدید!
خلوتی که شلوغ شد
طوفانی از واژه ها
همه ی دغدغه های من
سنای من
سیسمونی و باقی قضایا
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com