خلوت من
ای جامه به خود پیچیده! صدایت در گوشم گیره کرده. یا اَیُّهَا المُزَّمِّل. قُمِ الّیلَ الا قلیلا. شب زنده دار شده ام و بی خواب. شب را, جز کمی, به پا خیز. تو چه شیرین می خواندی. من چه مشتاق می نگریستم. تو نفس حبس می کردی و اوج می گرفتی. من سرخ می شدم و کم می آوردم. اِنّا سَنّلقِی عَلیکَ قولاً ثقیلا. صدا یک دست بود و صاف. ماهرانه خوانده بودی و فریاد شوق شنونده ها: چراکه ما به زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد. قلبم تبدیل به وزنه ایی شده بود که در سینه جایی نداشت. کم مانده بود ترک بردارد! اَلسّماءُ مُنفَطِرٌ بِهِ. کانَ وَعدَهُ مَفعُولا. آخرش ترک خورد... شکست. و آسمان از هم شکافته می شود, و وعده ی او شدنی و حتمی است. خجل شدم, بی باک شدم. بزدل شدم, شجاع شدم. ذوب شدم, منجمد شدم. خیس شدم, خاک شدم. بال شدم, زخم شدم. وَاذکُر ِاسمَ ربّکَ و تَتَبّل اِلیهِ تبتیلا. رها شدم... و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند. او ....................................................
تازه فهمیده ام این صدا را سال ها پیش شنیده بودم. قرآن می خواندی و من...
نمی شنیدم, سر می کشیدمش!
عجب نفسی داشتی!
الله, الله, الله اکبر.
هر چه می خواندی - آیات- به قلب من سرازیر می شد.
حتی آن زمان هم بی رحم بودی... . فکر نمی کردی قلب من گنجایش این همه عشق را ندارد؟
تو صدایت حجت است, اما
من بد جور کم آورده ام.
با تو
ترکیب می شود
وعشق
تحصیل می شود.
پایین نوشت1: کسی نمی دونه چه بلایی سر سریال «روزگار قریب» اومده؟ چرا دیگه پخش نمیشه؟! همین یه بهونه رو داشتم برای تماشای تلویزیون که اینم پرید! حالا هیچ انگیزه ایی نمی بینم که تلویزیون تماشا کنم.
پایین نوشت2: کارتون «باخانمان» برای بار شونصدم داره پخش میشه, اما دریغ از یک بار دیگه ی «ای کیو سان»! من ای کیو سان می خوااااام!!
پایین نوشت3: من وقتی گیر دادم به تلویزیون دیگه گیر میدم. البته این موضوع برای همه چیز صدق می کنه! حالا الباقی رو بماند...!
| Design By : RoozGozar.com |
چه زیبا شدند جملاتم، وقتی برای تو هستند، ای دورترین نزدیکی به من!
دوست می دارمت
