سلام
مي دوني،به نظر من هيجان انگيز ترين قسمت بي كار و بي عار بودن اينه كه آدم يه عالمه وقت داره واسه فكر كردن...
از اول امسال باور كن كابوس درس رهام نكرده كه يه بار با خيال راخت بشينم فكر كنم!تازه،تابستونم بايد شروع كنيم درس خوندن و ديگه يكريز تا زمان كنكور...اه...
خوشبحالت!يهو دلم خواست ازدواج كنم!