ين فرصت گرامي کوتاه اگر تويي
در کوچه باغهاي جهانت وزيده ام
(باد)م ،نسيم رهگذرم، راه اگر تويي
من (آتش)قديمي معبد که هيچ نيست
خورشيد سر بلند سحرگاه اگر تويي
خورشيد سربلند سحرگاه من بتاب
من (خاک) زير پاي توأم ،شاه اگر تويي
خاکم،اگر تو ابر شوي مي شناسمت
لب تشنه ام به بارش ناگاه اگر تويي
(آّب)م اگر تو چشمه بخواهي ،اگر تو رود
صد برکه،عکس روشن آن ماه اگر تويي
در جستجوي دام،خرامان دشت و کوه
صياد مهربان کمين گاه اگر تويي
صياد من ضمانت دل با نگاه توست
پلکي بزن به سمت دلم،گاه اگر تويي
اي کاش جاي آتش و آب و نسيم و خاک
من را کبوتري بکني آه...اگر تويي
سلام وبلاگ خيلي قشنگي داري مخصوصا شعرت خيلي قشنگ بود
تونستي به کلبه تنهايي منم يه سري بزن خوشحال ميشم
منتظرما