• وبلاگ : خلوت من
  • يادداشت : شکستن شاخ غول در سالي که گذشت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاطمه معصومه 
    بازهم سلام دروغ گفتم من هرگزيکبار هم سوسک رو با سوسک کش نکشتم!بلکه دنبال يه ماده اي گشتم که ميگفتن مثل خميره و اگه به کناره هاي ديوار بزنيد خشک ميشه بعدا سوسکها به سراغ اون ماده ميرن و چون براشون خوشمزه است ازش ميخورن .ترکيبات اين خميرطوريه که به شدت اونا رو تشنه ميکنه و باعث ميشه که به سمت خونه شون(فاضلاب)برگردن و از خوردن زياد آب بميرن!!يعني شما نه سوسک رو ميبيني نه جسدشو!!واقعا عاليه اسم اين ماده امحاست جالبه بدوني يه خانم خونه داره ايراني که بشدت با سوسکها مشکل داشته اين ماده رو توليد کرده!!!!من گرفتم واقعا کارش درسته البته بعضي وقتا جسدشون هست ولي تک و توک
    پاسخ

    بازم عليك سلام. راجع به امحا قبلا شنيده بودم اما امتحانش نكردم. قبلا يه سوسك كش مايع رو استفاده كردم كه اغلب جنازه ي سوسكها رو تحويلم ميداد. اما اون خانمه خيلي با حال بوده. دستش درد نكنه. راستي مگه خونه ي شما هم سوسك داره؟؟؟؟؟
    + فاطمه معصومه 
    سلام ببخشيدکي گفته شما شجاعتراز مني؟!!از سوسک کشتنت معلومه چقدرشجاعي!!من براحتي سوسک ميکشمالبته به کمک اسپري سوسک کش ميشه ابتدا سوسک رو حمام بدي بعد خودش کشته ميشه!!!اگه هم نمرد بادمپايي يه فوتش که بکني بييجان خواهد افتاد!!!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ

    سلام. غلط كردم، خودت شجاعتري!!!
    + فروغ مهتاب 
    شاخ غووووووووووووول؟؟!!!!!

    سلام خانومي

    جريان شاخ غول رو توي وب خوان خوندم و بعدش ديگه نشد بيام بکامنتم!

    راستي يه بار گفتي بالاتر از 60تا نميري - هنوزم همينطوره؟
    اينجا واسه من برعکس شد! من يه اشاره کردم که مي خوام برم کلاس رانندگي..از اونور دوستم راهي شد و يه کم بعدشم زن داداشم! البته الآن هيچ کدوم از اون دوتا اندازه من پشت ماشين نمي شينن...

    تازه يه چيزي بگم بخندي؟!

    ديشب خوندم اين پستت رو..شب که خوابيدم خواب سوسک مي ديدم!!! اينجا بود که گفتي روي بالشت هم ممکنه باشه هااااا

    پاسخ

    سلام. آخــــــي! بميرم! تو كه تجربه ش نكردي بهتره زياد بهش فكر نكني. چون دچار بي خوابي ميشي و يا مثل من ميشي كه نصف شب بر اثر يك غلط زدن از خواب بيدار ميشم و با دلهره اطرافم رو چك مي كنم و دوباره مي خوابم!!!
    + م 
    شبکه اجتماعي "هيات پيروان امام زمان " راه اندازي شد.
    + ماه كوير 


    سلام گلي.سال نوت مبارک.پ

    واسه من شکستن شاخ غول اولين تصادفم بود که هفته ي پيش شمستمش. خانوماي زيادي رو ديده بودم که بعد از تصادف گريه مي کردن وبرخورداي بد راننده هاي مرد رو نصبت به اونها . از قرار گرفتن خودم توي اون موقعيت ميترسيدم اما بعد از تصادف روحيم رو نباختم و به خودم گفتم يه در که ارزش گريه کردن نداره که! و راننده تاکسي که در حال داد و بيداد بود و طوري ساکت کردم که تا اومدن پليس صدايي ازش خارج نشد .

    اميدوارم تو هيچ وقت تصادف نداشته باشي گلي.

    سلام،من که آخرش نفهميدم کي گواهينامه گرفتين؟بعد از ازدواج يا قبلش؟ آره من تاحالا بيشتر از ده بار سوسک پريده روم که دو سه بارش رو صورتم بوده...! يه بارش اينقدر حالم بد شد که تا دو ساعت حتي به سختي راه ميرفتم،افسردگي،حالت تهوع و... از تبعات ديگش بود، و اين عين حقيقته!!! جالبه اولين باري بود که ميشنوم يکي براي رسيدن موعد نمايشگاه کتاب يه شهر ديگه و رفتن به اون نمايشگاه در اون موعد روز شماري ميکنه!بسيار زيبا نوشته بوديد.يازهرا(س)
    پاسخ

    سلام. توي وبلاگم گفتم كه چند سالي ميشه گواهينامه گرفتم. قبل از ازدواج گرفتم. در خصوص سوسك هم فكر نمي كردم آقايون انقدر بترسن از سوسك. زشته، تو ديگه بزرگ شدي!! نمايشگاه كتاب تهران هم كه از آرزوهاي ديرينه ي منه كه ظاهرا خدا نخواست و امسال هم مثل هر سال جور نشد.
    سلام، اميدوارم که بتوانيد برغول اصلي زندگيتان پيروز شويد. نظرتان در وبلاگم ثبت شده بود. تشکر.



    سلام
    اجرتون با مادرم زهرا مرضيه هست اگه تو ايام فاطميه براش سنگ تموم بزاري.
    من برا مادرم بچه بي رگ و بي وفايي نبودم..
    http://yekmohammad.persianblog.ir/
    سلام آبجي
    منم خيلي از رانندگي ميترسيدم ولي اين شاخ غول را شکستم و گواهينامه ام را گرفتم ولي دريغ از اطرافيان که حتي يک نفر حاضر نشد براي يک مرتبه هم که شده ماشين مبارکش را بده دست من! از روزي که نشستم پشت فرمون و امتحان دادم و قبول شدم سه سال ميگذره ولي پدرم هرگز حاضر نشد اجازه بده حتي يک بار پشت فرمون ماشينش بشينم. الان تقريبا رانندگي يادم رفته ولي شوهرم بهم اميد داده که انشاء الله بعد عروسي مون ماشينشو بده دستم
    پاسخ

    عليك سلام. تقريبا همه ي خانوما از رانندگي هراس دارن. انشالله كه شوهر گرامي مثل پدر محترم نشن!!