• وبلاگ : خلوت من
  • يادداشت : پياده روي در منزل!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 18 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاطمه معصومه 
    سلام ميدوني چيه؟!ما نشستيم درباره بچه ها حرف ميزنيم ميگيم اي واي بچه ها اينجورين واي بچه ها اونجورين.درصورتي که از اسمشون پيداست بچه اند باباجان!!!(يکي نيست به خودم بگه با اين بچه داريم!!) اين مابزرگترهاييم که کارمونوبلدنيستيم وگرنه بچه ها کارشونو بلدن!باورکن.
    بچه ها همه يه جورن بنظرمن بچه خودت باشه يا کس ديگه فرقي نداره.اين مابزرگترهاييم که باخودخواهي يا خداخواهي تغييرشون ميديم انشالله بتونيم بچه هايي تربيت کنيم که عبدصالح خداباشن نه اوني که مادوست داريم و معلوم نيس چي باشه
    پاسخ

    عليك سلام. با حرفات موافقم. اما من در اين متنم كلا قصد نداشتم از بچه ها ايراد بگيرم. دقيقا برعكس! تلاشم در ارائه ي اشكالات و اتلاف وقت ها و اشتباهات خودم بود. اگر اين منظ.ر رو برداشت نكردي يه بار ديگه متن رو بخون.