سلام
ممنون كه نوشتين. لينكتون كردم.
موفق باشيد.
سلي عليكمممممم
تشكر نوشتيننن
بابا همكااااااااااااااااااااار هم رشته!!! ... كدوم دانشگاه بودين؟ ما هم بريم همونجا فيض ببريم!!! ... پس لوگوت هم كار خودته؟
خاطره استادت خيلي جلب بود... حالشو گرفتين برا اين حالگيريهاش يا نه؟
سلام ، زيبانوشته بوديد .
من هم با مطلبي به عنوان «چرا بي حجابي ؟ » به روزم و منتظر نظراتتون هستم .
چه قيافه هايي مي خواستن برن شلمچه!! ؟ مگه به اين چيز هاست. راستي من نمي فهمم چرا ماها از خدا سبقت مي گيريم. وقتي خدا توبه رو قرار داده، يعني يه سري بنده هاي او هستند كه احتمالا از ريخت و قيافه درست كردن هم گذشته باشه، گناه انجام دادند و خدا مي خواد اونها رو ببخشه و خود امامان به ما گفتند كه توبه كه كرديد ديگه توبه كنيد و راه قبل رو نريد . در اين فرض ما ، طرف توبه ي واقعي مي كنه و برمي گرده. و بخشيده ميشه و اگر راه رو درست بره واقعا به تمام معنا بخشيده ميشه. نه؟ اونوقت، ما يه زندگي نامه داريم (فرضا نوشته شده) اول رو نگاه مي كنيم در حال گناه وسط رو نگاه مي كنيم يه جرقه است كه ممكنه براي اين جمع براي همشون و يا يه عده ايشون زده بشه و وقتي به عاقبت اونها مي نگري و مي انديشي مي بيني بخشيده شدن و يه آدم ديگه شدند و در مقام رضايت از جانب خدا قرار گرفتند. دو
دوست عزيز ! شما كه نويسنده هستي و اهل تفكر و انديشه و فرهيختگي چيزي بنويس كه اگر كسي خواند يك هزارم در صد در جهت مثبت از لحاظ الهي حركت كنه. با اين قلم شيرين و خواندني مي شه علامه جعفري شد. خواستن توانستن است اگه به يكي از فضل هاش بخواد برسه اينجاس. و مصداق داره