صدر جاهليت زير پرتو ماه است
صدر از روشني و افتاب بيزار است
ان زمان ، افتابه ، لوله هنگ ، بود است
كه از ان هنگ به اين حقه شده است
هنگ شيخ شاهي است و ننگ انساني
چه كند لوله هنگ ، بهانه شده است
افتابي در ميانش نيست
هر چه اسمش به اين بهانه شده است
رو به فكر نجات ايمان باش
لوله هنگ ، افتابه ، گردن اويز فقير و نداره اين زمانه شده است
گر نداري زري و زوري و امكاني
سنگساري ، چهار شاهد و دخل و دخول را ، خانه شده است
دك و پوزت كند ز خون رنگين
دسته لوله هنگ ، قانون شرع زمانه شده است
زهد و ريا هميشه همسان است ، به عمق گر نگري
صد هزاران و راس اين مكتب
گنهش كرده ، كي به چاله گشته و مچاله شده است