• وبلاگ : خلوت من
  • يادداشت : برف و زيارت و عشق
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ...سلام رضوان جون!

    آآآآآآآآآآآآآآآخيش!...جونم به لبم رسيد تا رسيدم اينجا..گفتم نكنه بيام لينكم نباشه

    ...ما هم روز آخري كه مشهد بوديم برف ميومد..كلي هم عكس گرفتم..اما حيف كه فرصت نشد جايي بذارمش...

    با اين نوشته ت و با اون فرشهاي لاستيكي همه خاطرات منم زنده شد..يادش بخير چقدر خنديديم با دوستم...

    فرض كن توي اين جاده هاي لاستيكيه دو طرفه (!!) دوست جان هم هوس دبليو 30 بكنننننننننننن

    حالا هرچي ما ميگيم بي خيال!..ميگه نهههههههههه

    کلي راه بي خودي رفتيم و برگشتيم

    پاسخ

    سلام عزيز. چرا لينکت نباشه؟ مگه من اين همه ميام به وبت سر مي زنم و نظر ميذارم نديدي؟؟؟ خب منم هر لينکي که بهش سر مي زنم نگه داشتم. به همين سادگي! / جدا؟ تو هم تجربه ي زير برف حرم رفتنو داري؟ خوبه پس. حسابي مي فهمي چي ميگم. :دي. به هر حال بايد به دوستت حق ميدادي. آدم زير برف ممکنه احتياج به دست به آب پيدا کنه!!