سلام.چطوري؟ بالاخره وقت اومدن تو وبلاگت رو پيدا کردم.مانيتورت رو زودتر عوض کن تا يه بلايي سر خودت نياوردي.درباره ي بيوتن هم يه پست بزار.در ضمن امروز هم روز شهادت دكتر بهشتي بود. مردي كه هيچوقت خواسته هاي خودش رو اعمال نمي كرد و فقط به دنبال رضايت خداش بود.اين روزها جاي خاليش رو حس ميكنيم.
جمله ي پاياني:
" زنده بود
سلام ...
قربونشون بشم .... همه زبوني رو مي فهمن ... هر كسي با زبون خودش .... شايد هم فقط زبون مادري نباشه ... هر كسي با زبون دل خودش ....
موفق باشي
يا علي ....
اون بانوي دو عالم (که الهي قربونش برم)، واقعا شنيدن اسمش گريه داره.
و اين يعني عشق. چون عاشق با شنيدن اسم معشوقش اشك تو چشماش جمع ميشه. كه اگه اينطور نشد بايد تو عشقش شك كرد.
سلام
چه تولد عجيبي براي تو گذشته...
و چقدر زيبا براي پدر بزرگت...
در پناه دوست...
يا حق
سلام رضوان جان...
انشاالله كه بابابزرگ هرچه زودتر بهتر بشن و ديگه مشكلات اينجوري واسه شون پيش نياد...و سايه شون بالاي سرتون...
راستي وبلاگم بازم تولده!
قربونش بام ، قربونش بام . . .
درباره حضرت زهرا ، اين عالي ترين آرزوي بشراست نه فقط يک عقده گشايي ساده .
خانم هم ناموس کردگار بودند و هم زياد دشمن داشتند . لذا بسياري از فضايل حضرت توسط دوست و دشمن ناگفته ماند . و گرنه همه خلايق از عشق به مقام خانم ، جامه دران بودند .
از جانب بنده ، دست پدر بزرگ رو ببو سيد .