سلام رضوان خانوم .....
اميدوارم كه حالتون خوب باشه
ممنون كه لطف كرديد و اومديد ....
سريال اوشين از ماندگارترين سريالهاي به نمايش در آمده تلويزيون هست .
سريال اوشين در بين سالهاي 66 - 67 به نمايش در آمد و يك بارهم تجديد نمايش شد البته در برنامه خانواده ....
به هر حال صحنه جدايي اوشين از خانواده اش در عكسي كه ملاحضه كرديد و مادر بزرگ و سكه دويني .... سوختن اجين و خيلي صحنه هاي ديگر كه كاملا در ذهنم حك شده است ....
موسيقي تيتراز اوشين هم در بك گراند وبم بود كه اميدوارم شنيده باشيد و تداعي خاطره كرده باشيد
سلام گراميخوبين ايشالله؟؟
يكي دو تا پست عقب افتاده بودم ولي الان خوندم.
بسيار زيبا بود. هم اين پست، هم قبلي...
و هم قبلترش...ايشالله اين پيوند باعث نشه خودتون هم به اين بپيوندين.بسيار دعاااااااااااااااااايا غفار الذنوب....
سلام
نميدونم...
ظاهر ؟... ظاهر آدما... شايدم ديدني باشن.... و عجيب!!!!!!
جووني يه نعمته
...
ايام به كامت عزيز
علي يارت
از سوره انسان نوشتي منو ياد ماه رمضون پارسال انداختي.ياد تسنيم .ياد سندس. ياد .ف.ح.
نمي دونم از تسنيم پارسال باخبر بودي يا نه.اما امسال حتما دنبالش برو .
خوشحال ميشم به وبلاگم سر بزني
دعا مي كنم براي هميشه شاكر بودنت و شكر
يا علي
جيگرتو برم زودتر مي گفتي نمي نوشتم که تو بنويسي مادر
خوب حالا تو هم بنويس
بقيه رو هم دعوت کن تا احساسشون رو از پيشواز ماه رمضون بنويسن موج راه بندازيم
فقط نامردي نکن بگو که استارتشو من زدم
بله همين بود. و هنووووووووووووووووووووز هم هست.....
خب بذارم همين بمونه بنظرت؟
سلامهي دارم كد عوض ميكنمدوست خوبي هم دارم كه بنده خدا هي داره ويرايش ميكنه بلكه سريعتر و راحت تر بياد بالا
رضوان خانوم اين قالب كه الان گذاشتم سريعتر مياد يا همون قالب سيمرغ؟
بله رفتم
جاتون خالي بار دوم بود زيارتش كردم
مگه نخوندين بار اول رو كه براش يه پست نوشتم؟ سلام قيصر
نخونديد؟
+ سلام
اومديم در محضر شما خدا رو شکر کنيم که با وبلاگ خلوت دل آشنامون کرده
قابل ذكر است با توجه به ياداوري شما شکر بفيه نعمت ها رو هم در خلوت دل خودمون به جاي خواهيم آورد پس شما دعا فرماييد...
+ از پايين نوشت 2 که چيزي حاليمون نشد ولي از اون سوميه ميشه بفهمي چرا نتونستين بنويسين ، بعضي کارها !!! ( يه شكلك متاسب ) سر آدم رو شلوغ مي کنه ديگه ...
من ولي تمام استخوان بودنم لحظه هاي ساده ي سرودنم درد مي کند انحناي روح من شانه هاي خسته ي غرور من تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است کتف گريه هاي بي بهانه ام بازوان حس شاعرانه امزخم خورده است
سلام اين چن وقته خيلي دلم هواي قيصر کرد................ روز جمعه و هواي شرجي و من و قيصر!
بازم رفتم ديدنش
جاتون خالي بيشتر از يکماه بود که نرفته بودم مزارش....