نميدونم اين چه اشتباه بزرگيه که من هر دفعه قبل از نوشتن نظرم نظر هايي که قبلا برات نوشته شده را ميخونيم!!بعد اگه ناخداگاه نظر من با نظر يکي ديگه يکي بود ميخوام که ننويسمش !!ولي اين بار هر چي دلم خواست مينويسم ...با اينکه شال گردن نارنجيت را نديدم انگار دلم براش تنگ شده بود ...شايد به خاطر اينکه توي پست قبلي که آورده بوديش خيلي جيغ زده بود !!دختر دايي جان نوشته هات خيلي فراموش نشدني هستنا ...وقتي گفتي "دستان او را ميگيرم" ياد اون پستت افتادم که ميخواستين از خيابون رد شين و دستش را گرفتي !!خلاصه که زيارت قبول و هر وقتي رفتي زيارت امام رضا ما را هم يادت نره ...
يا علي ...