• وبلاگ : خلوت من
  • يادداشت : از موج و دانشگاه, تا شلمچه و دماغ!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 19 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    کاش مطلبت رو هيچ وقت نميخوندم تا دپرس بشم ميدوني چرا چون اگه اين پست رو نميذاشتي تا اخر عمر دلم خوش بود که دانشگاه ما از يه لحاظايي تکه يعني يکتاست.اخه فکر ميکردم فقط داشگاه ماست که از يه سوله به عنوان نماز خونه خواهران وبرادران (البته اينجا قم است )،سلف خواهران وبرادران،سالن اجتماعات،سالن امتحانات،بوفه و...استفاده ميکنه.فکر ميکردم فقط دانشگاه خودمونه که هنوز دانشجوها رييس دانشگاه رو نميشناسن هر چند بيچاره رييس تازه داشت براي بچه شناخته ميشد که عوضش کردن.

    ولي خداييش نميدونم متاسفانه يا خوشبختانه دانشگاه ما يه چيزي نداره اونم استاديه که دست تو دماغش کنه.حالا شما چه ميدونيد ايشون که يه تحصيل کرده فرنگ بودن دستشونو توي دماغشون ميکردن .شايد يه ناحيه نزديک دماغ بوده شما اشتباه کردي

    پاسخ

    سلام. نمي دونم والا. همينجوري عذاب وجدان گرفتم که از اون استادم اينطوري حرف زدم. هر چند شما که نمي شناسيدش. راستي معذرت که همه ي اميدتون نا اميد شد!! از اين دست دانشگاه ها فکر مي کنم در سراسر کشور وجود داره. خيلي خوشحال شدم از نظرتون.