سلام خاله رضوان.
پارسال همين روزا بود كه به دنيا اومدي! (منظورم دنياي وبلاگ نويسيه
) خوب كاري كردي. منم مثل بقيه دوستاني كه اينجا هستند از خوندن نوشته هات لذت مي برم. يه جوري مي نويسي كه آخر پستت آدم دلش مي خواد چشماشو تنگ كنه و بگه : آخِــي!
يه جور خاصي هست. باحال مي نويسي و صميمي.
اتفاقا هاي تلخ سالي كه گذشت رو خوندم، رفتن قيصر منم شديدا متاثر كرد. اميدوارم امسال خوش هاي زندگيت زياد باشن. از جنس خوشي هاي ماندگار.
بهترين سفر عمر! با دايي جان؟! تو اون يخ و برف و سرما تهنا تهنا كيف كردين آره؟
من مي خوام يه اعترافي بكنم اي فرد شاغل! ماهيتو من چشم زدم
تو زيرزمين حبسم مي کني؟ چه عقوبتي در انتظارمه؟خدايا !