سلام آجي
اينجاشو موافقم كه ميگي واسه چشم و همچشميه (و اينو هم اضافه كنم كه بعضي خانمهاي ارجمند هم توي ظهر عاشورا با آرايش عروس تشريفشونو هل ميدن تو چشم عزادارها!! يعني حتي حيا از امام حسين ندارن؟؟؟؟؟؟ بابا !! همه سال خودتو ميخواي نشون بدي به بجهنم! اين يه چن ساعت تا ظهر قتل حسين (ع) رو ديگه والاغيرتا بيخيال شو! نميدونم... اونم از بعضي اقايون : كه بيخ گوشش دارن ميگن از مصيبت و ايشون چشاشو زوم كرده .و يكككككككككككككككككككككككككككككككككككككبار داره نگاه ميكنه! تا كجاهاي طرفو خدا عالمه!!) بخدا همه چي قاطي شده.
چش همچشمي متري و كيلويي علم و ديگ و ... رو گفتي: اون چيز تازه اي نيس اما بنظرم يه جا داري تند ميري: ببين: تا حالا پشت سر سنج و دمام را فتادي؟ وقتي كه جلوشون هم چن تا علم بقول تو بلند و كوتاه رو دارن بالا پايين ميكنن... با خودت يه لظه تصور كنآقامون ابالفضل (ع) رو : اقا! الان علمت افتاده و توان برداشتن نداري؟ آقا من اون چن صد سال قبل نبودم اما بهت عرض ميكنم : همچو لحظه اي: آقا! ما چن نفر اومديم! و بجاي يك علم تو چندين درفش برافراشتيم و تو بي سازي بعد از افتادن تو روي خاك ، ما چن نفر داريم با نهايت توانمون و نفسمون سنج و دمام بندري اي رو بپا كرده ايم كه ميخوايم صداش نه فقط گوش صف روبروتو كر كنه! بلگه ميخوايم تا عرش بره! و تا ابد بمونه! چون اين نواي عشقه و جاويد....
آجي ببخش باز وراجياي من شروع شد... نميدونم دلم ميخواد حرفامو بذارم تو بلاگم ... شايد بازم مث الان نباشم تا.... و اگه تو اون فاصله مرگ رسيد بذار آرزو بدل نشم... برم پس
دعا م كني ها!!
يا علي مدد