• وبلاگ : خلوت من
  • يادداشت : از موج و دانشگاه, تا شلمچه و دماغ!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 19 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + صادق آنلاين 
    اينجام خوب خونه اي ساختي!!!! از فعاليت بسيار زياد بسيج دانشگاهتون لذت بردم!!!
    ميگم نميشه يه كم كوتاه تر بنويسيد برا امثال مني كه فقط 10 دقيقه وقت دارن تو نت بچرخن؟ولي حتما خيلي خواندني بوده.دوباره سر خواهم زد.
    پاسخ

    سلام. خوش اومدين. خب ده دقيقه طبيعيه که براي وبلاگ خوندن کم باشه. شما مي تونيد صفحه رو سيو کنيد و بعدا سر فرصت مطالعه بفرماييد. از حضور مجددتون خرسند ميشم.

    به ! ما هم اومديم و وبلاگتون را روشن و منور ساختيم چه بحث جنجال برانگيزي بود اين استاد !!!

    پاسخ

    سلام. به به زينب خانوم. هنوز 2 روز بيشتر نيست که از پيشت رفتم اما دلم يه ذره شده برات. يعني اينقد شده: . !!
    عجب!!!
    پاسخ

    عجب به جمالتون!! خوش اومدين.

    سلام به آبجي رضوان گلم

    پاسخ

    سلام علي آقا. پس اينجا رو هم پيدا کردين؟!! عيبي نداره. خوش اومدين.

    سلام همشهري عزيزم
    خوبي؟

    ببخش اگه مدتيه نيستم....
    دعا كن ... بر طرف شه....
    دلم هواي وبتو كرد گفتم سري بزنم
    پست قبليتو نديده بودم.... چقدر حرف توشه.... اسراف....
    واقعا هم ما .... بدترين اسرافو تو عمر و وقتمون ميكنيم... نه...؟
    خب با اجازه فعلا...
    باورت ميشه هنوز نرفته م بلاگ خودم و كامنتا رو ببينم....

    ... دوست داشتم زود بيام پيشت....
    تگفته بودي بهم راجع به پست... تازه خوندمش.
    اين پست بعديشو هم ايشالا ميخوام بعدا بخونم... الان كمي درگيرم با خودم و كارام و ....
    بماند....
    اما اينجا نميشه نيومد...
    پاسخ

    سلام. چه عجب! افتخار دادين بلاخره. اصل مطلب همين پست آخري بود. پست قبلي که ديگه تاريخ مصرفش گذشت!! خيلي خوشحال شدم... خوش اومدين.
    + ... 
    ..........................................................

    به نام خدا

    كسي از همكلاسي هاتون از وب شما خبر نداره ؟

    اگه داشته باشه غيبت مي شه .

    ثانيان اين اهميت نداره از نظر اخلاقي با خط وبتون نمي خوره .

    در پناه مهدي (عج)

    يا علي ابن ابي طالب(ع)

    پاسخ

    بله. من عرض کردم خدمتتون که خودم هم يه جورايي پشيمون شدم. انشاالله جبران مي کنم.

    سلام

    رضوان جان عضو بسيج هم بودي ما نمي دونستيم

    كار استاد فيزكت از همه بامزه تر بود

    پاسخ

    سلام دوست عزيز. من عضو بسيج بودم. ولي خاک پاي بسيجيا هم نيستم...

    به نام خدا

    سلام عليكم

    خاطرات دانشجويي و با زهم انتقادات ما

    و هنو زهم هيچ كس نفهميده در دانشگاه چه بلايي داره بر سره ما مي ياد .

    خدايا به تو پناه مي برم ((من علم لاينفع )).

    انشاء الله امروز يا فردا نقد شديدي رو براي اون دوستاني كه خاطره هاي قشنگ قشنگ از دانشگاه نوشتن براشون مي ذارم.

    قسمتي رو كه حال خودتون رو به هم مي زنه فكر نمي كنم از نظر اخلاقي درست باشه روي وبتون با مضامين قبلي تون بذاريد.

    خدا تعارف نداره مطمئن باشيد.

    براي كسي كه هنوز دنيا وسعت دارد در خيمه مهدي (عج) جايي نيست.

    اين هم يك مطلب توپ جديد از وبلاگ انگاره هاي يك ديوانه :

    با افتخار مي گفت: من دانشجو هستم!!

    در حالي که نبود ...

    اگر سر در طويله مي نوشتند: اينجا دانشگاه است!

    باز هم همين قدر خوشحال ميشد ...
    و من مجبورم كه كليه حرف هاي بالا رو تكذيب كنم و اون هم از مدل خودم .
    در پناه مهدي (عج)
    يا علي ابن ابي طالب (ع)
    پاسخ

    سلام. از نوشته هاي من اينطور برداشت ميشد که من احساس خجالت يا حقارت دارم از دانشجو بودن؟!! من هميشه به دانشجو بودنم افتخار کردم. حتي اگه علي آباد کتول(!) هم قبول ميشدم باز هم جاي پز دادن داشت. دانشگاهمو با همه ي کمبودهاش خيلي دوست داشتم و الان به شدت دلم براش تنگه. راجع به مطلبي که درباره ي استادم نوشتم هم خودم ناراضي هستم. اما بنا به دلايلي بايد همين جوري بمونه. تازه غيبت هم نيست.. شما که نمي شناسيدش.

    کاش مطلبت رو هيچ وقت نميخوندم تا دپرس بشم ميدوني چرا چون اگه اين پست رو نميذاشتي تا اخر عمر دلم خوش بود که دانشگاه ما از يه لحاظايي تکه يعني يکتاست.اخه فکر ميکردم فقط داشگاه ماست که از يه سوله به عنوان نماز خونه خواهران وبرادران (البته اينجا قم است )،سلف خواهران وبرادران،سالن اجتماعات،سالن امتحانات،بوفه و...استفاده ميکنه.فکر ميکردم فقط دانشگاه خودمونه که هنوز دانشجوها رييس دانشگاه رو نميشناسن هر چند بيچاره رييس تازه داشت براي بچه شناخته ميشد که عوضش کردن.

    ولي خداييش نميدونم متاسفانه يا خوشبختانه دانشگاه ما يه چيزي نداره اونم استاديه که دست تو دماغش کنه.حالا شما چه ميدونيد ايشون که يه تحصيل کرده فرنگ بودن دستشونو توي دماغشون ميکردن .شايد يه ناحيه نزديک دماغ بوده شما اشتباه کردي

    پاسخ

    سلام. نمي دونم والا. همينجوري عذاب وجدان گرفتم که از اون استادم اينطوري حرف زدم. هر چند شما که نمي شناسيدش. راستي معذرت که همه ي اميدتون نا اميد شد!! از اين دست دانشگاه ها فکر مي کنم در سراسر کشور وجود داره. خيلي خوشحال شدم از نظرتون.
    سلام بر شما تامل برانگيز بود شب شما به خير مي دانيد که همين چند دقيقه پيش از روزي گذشتيم که شهادت اميد آينده ي اسلام در آن بود ؟ [گل][خداحافظ]
    پاسخ

    سلام و خوش اومدين. منظورتون کي بود؟ نفهميدم!
    کل دوم خردادي ها رو رو هم جمع ميکردين نميتونستن اين طور بسيج رو تخريب کنن که شما کردين !!!
    پاسخ

    خدا مرگم بده! منو تخريب بسيج؟؟؟؟ اونم مني که اينقدر سنگ بسيج رو به سينه مي زنم؟ نه جانم! من اگر هم چيزي گفتم دليلش اينه که دلسوزي دارم نسبت به بسيج و بسيجي ها. انتقادي هم اگر هست به اميد بهبود يافتن تشکيلات بسيجه. از حضورتون خيلي متشکرم.
    سلام. تبريك. زيبا بود .
    پاسخ

    سلام عليکم. چشات قشنگ ميبينه!

    سلام رضوان خانوم

    اين دفعه مطلبت را خوندم و نظر مي ذارم. باز به دانشگاه شما که بهتون افتخار مي داد و جشني بر پا ميکرد، دانشگاه ما که اصلا روز دانشجو به روي خودش نمي آورد چه خبره. بچه هاي سال بالايي مي گفتند تا پارسال که شما نبوديد دانشگاه هر سال روز دانشجو جشن مي گرفت و به بچه ها يه هديه اي هم که عنوان روز دانشجو و اسم دانشگاه روش حکّ شده بود مي داد. ولي خوب ما که پامون را گذاشتيم تو دانشگاه، اوضاع دانشگاه به هم ريخت و بودجه کم آورد.

    عجب سالن امتحانات با حالي داشتيد. رئيس دانشگاهتون را بايد دعوت کرد تو موجي که درباره ي صرفه جويي راه افتاده، تا از تجربياتش تو اين زمينه بهره ي کافي و وافي برد.

    بابا!! بسيج دانشجويي شما رو با پسرا مي برد اردو!!!!

    خدا رو شكر ما تو اين زمينه خيلي راحت بوديم. چون هميشه اردوهامون جداگانه بود. حسابي كيف مي كرديما.

    اردوهايي كه بسيج دانشجويي برگزار مي كرد هميشه خواهر و برادر جداگانه بود. اما خوب اردوهاي هسته هاي علمي و نهاد هاي ديگه مختلط بود.

    اگه خاطره ي مربوط به استادت را نمي نوشتي خيلي بهتر بود. حيفِ اين مطالب قشنگت نيست كه اين آخري اينطوري خرابش كردي. يعني اصلا حالم بد شد اون صحنه ي زشت را تصور كردم. بالأخره اون استاد يه عادت زشتي داشته ولي گفتنش به بقيه چه فايده اي داره؟!! به نظرم ما بايد حتي توي گفتار طنز گونه مون هم بعضي حرمت ها رو حفظ كنيم.

    موفق باشي و پايدار.

    پاسخ

    سلام دوست جديد من! افتخار دادي که مطلب رو خوندي. اون اردو در اصل براي خواهران بود. ولي 6-7 تا از برادران بسيجي دانشگاه هم همراهمون بودن.(شايد هم بيشتر از 6-7 تا) اما همونا هم تعجب منو برانگيختن. خب البته کلا يه اتوبوس بيشتر نبوديم و دخترا هم زياد نبودن. اما دانشگاه ما عادت داشت همه چيزو قاتي کنه تو هم. کلاس تنظيم خانواده ي ما استادش اصلا مرد بود!!! درباهر ي استادم هم حق با شماست. خودم هم بعدا از اين کارم ناراضي شدم.. . از دقت و توجهتون بي نهايت ممنون.
       1   2      >