زماني که من او را خواندم، تازه به چاپ دوم رسيده بود، يعني خيلي وقت پيش. آن زمان ها خيلي برايم جالب بود و دقيقن مطابق عقايد و ايده هاي شخصي ام درباره ي عشق بود. شيوه ي نوشتن اميرخاني را هنوز هم مي پسندم اما ايده ها و عقايدش پيرامون عشق را ديگر نه. آن زمان به همان «من عَشَقَ ...» معتقد بودم اما حالا ديگر نيستم. حالا به اين معتقدم که اگر عاشق شدي بايد سعي کني به وصال برسي و گرنه داغش تا زمان مرگ به دلت مي ماند. به قول شکسپير: «سعي کن کسي را که دوست داري به دست آوري و گرنه مجبوري کسي را که داري دوست بداري»