مي دانمت و ..
..
.
هيچ.
كه همه من براي تو دوايي نيست .
دعايت ميكنم.
يا علي
كامنت من ناقص ثبت شده است.
چقدر خوب است اگر اين خوشبختي به خوشبختي اصلي گره بخورد
دل ساده برگرد و در ازاي يک حبه کشک سياه شور گنجشک ها را از دور و بر شلتوک ها کيش کن که قند شهر دروغي بيش نبوده است
ناصحم گفت كه جز غم چه هنر دارد عشق
برو اين خواجه عاقل هنري بهتر از اين
----------
راستي،نگذار پند ها و نصيحت هاي من و فلاني و آن يكي ديگر و آن رهگذرتر و خواننده اي كه دو دقيقه اي مي آيد و مي خواند و مي رود، بر روي تفكرات و انديشه هايت اثري بگذارد.
حرفهاي چون من، اگر دوايي بود، براي خودم مي بود. نسخه چون مني را هيچ عطاري قبول نكرده و اينك ژست اولدرم بولدرم هاي شيك و فلسفي خود را مي خواهم اينجا و آنجا خرج كنم.
براي كه؟ براي كسي كه دو خط پستش را خوانده ام و احساس مي كنم شرايط او را كامل مي دانم.
اين هم ختم:تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار
دلت تكان خورده است
دل ها كه مي لرزند، آدم اگر حرفي براي گفتن نداشته باشد، حرفهاي زيادي براي گفتن دارد.يك نفس صد راز مي گفتيم و بازدر تب ناگفته ها مي سوختيم
سلام رضوان جان
نه عزيزم خبري نيست... هيچي جز تنهايي...
تو چي؟ مي بينم كه تو عاشق شدي... مبارك... ورودت به خيل عاشقان مبارك باشه دختركم...
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل]
[گل][گل]
[گل]
اندكي صبر ...
نمي دونم چي بگم !
پ.ن : به يه بازي وبلاگي دعوت شديد ! شركت كنيد خوشحال ( مي شيم ، مي شويد ، مي شوند ...)
سلام
يك بار نه...3بار نوشته ات را خوندم...
وچيزي جزهمين...ندارم...واگويه ها و گويه هاي همه ماهمين است...سه نقطه...ياد كتابي داستان گون از دكتر شريعتي افتادم،يك جلوش بي نهايت صفرها!!!!اما حرف ها و نگاهها وحتي فاصله هاي زندگي ،اشك ها،بغض ها،خنده هاي معني دار،غريبه هاي آشنا،شيداها،مجازهاي حقيقي ،حقيقتهاي مجازي،همه وهمه3نقطه تا بي نهايت نقطه هاست...كه آخرين نقطه پايان منه،وآغاز تو شايد،واو،واوهاي ديگر...
وبه خاطر همينه اندكي صبر....به جاي 3 نقطه ادامه دار تا بي نهايت،4نقطه داره...كه نقطه چهارم خطه پايانه...كه آغاز يك سحر نزديك...وسحرنماد رسيدن به تمام خوشي هاست...غايت آرزوهاست...شايد به اين دليله كه وقتي اين جمله رو ميشنوم ياد صاحب آرزوها،صاحب اعصارودورانها ميفتم... .
سبز باشيد وپايدار
زني گريان و داغديده به بوداي بزرگ گفت:
"فرزند دلبندم مرد و اکنون تحمل مرگ او برايم دشوار است، آرامشم بخش.
بودا جواب داد: "خدا را شکر بگو و شاد باش که تمام مردمان بنارس فرزندان تو نبودند و تو جز لذت داشتن يک فرزند را نچشيده اي، و گر نه بايد رنج مرگ اينهمه را تحمل مي کردي.."
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيستتو خود حجاب خودي حافط از ميان برخيز...
پ.ن: حافط هم دلش خوشه هاااااااااااااا
واااااااااااااي رضوان جون...اگه اين پستت ور كپي كنم توي وبلاگ خودم..دقيقآ حرفاي منه...
کسي در گوش هايم همواره مي گويد: اندکي صبر... . و من چقدر اين نوا را دوست مي دارم
فقط مسئله اينه كه من نمي دونم اصلآ سحري در كار هست يا نه!!
سلام رضوان گلي
اگر اين ها نباشه، زندگي مشكل داره.
يه اصل مهم:
اين نيز بگذرد....