• وبلاگ : خلوت من
  • يادداشت : حرف هاي ناتمام من تمام مي شود
  • نظرات : 10 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ماه ِ كوير 

    مي دانمت و ..

    ..

    .

    .

    هيچ.

    كه همه من براي تو دوايي نيست .

    دعايت ميكنم.

    يا علي

    پاسخ

    ...؟!

    كامنت من ناقص ثبت شده است.

    چقدر خوب است اگر اين خوشبختي به خوشبختي اصلي گره بخورد

    حسين پناهي


    ساده دل

    دل ساده
    برگرد و در ازاي يک حبه کشک سياه شور
    گنجشک ها را
    از دور و بر شلتوک ها کيش کن
    که قند شهر
    دروغي بيش نبوده است

    سلام دوست خوب من . حضور در اصل ، و آنچه دل تو را به آن ميخواند عين خوشبختي در اين دنياست و چقدر خوب است كه اين خوشبختي با خوشبختي اصلي پيوند بخورد . خدانگهدار

    ناصحم گفت كه جز غم چه هنر دارد عشق

    برو اين خواجه عاقل هنري بهتر از اين

    ----------

    راستي،
    نگذار پند ها و نصيحت هاي من و فلاني و آن يكي ديگر و آن رهگذرتر و خواننده اي كه دو دقيقه اي مي آيد و مي خواند و مي رود، بر روي تفكرات و انديشه هايت اثري بگذارد.

    حرفهاي چون من، اگر دوايي بود، براي خودم مي بود. نسخه چون مني را هيچ عطاري قبول نكرده و اينك ژست اولدرم بولدرم هاي شيك و فلسفي خود را مي خواهم اينجا و آنجا خرج كنم.

    براي كه؟ براي كسي كه دو خط پستش را خوانده ام و احساس مي كنم شرايط او را كامل مي دانم.


    اين هم ختم:
    تو با خداي خود انداز كار و دل خوش دار

    پاسخ

    هميشه بنا رو بر اين مي ذارم که بازديد کننده ي محترم همه ي مطلبم رو واو ننداز خونده... که البته ندرتا اينجوريه!!

    دلت تكان خورده است

    دل ها كه مي لرزند، آدم اگر حرفي براي گفتن نداشته باشد، حرفهاي زيادي براي گفتن دارد.

    يك نفس صد راز مي گفتيم و باز
    در تب ناگفته ها مي سوختيم

    سلام رضوان جان

    نه عزيزم خبري نيست... هيچي جز تنهايي...

    تو چي؟ مي بينم كه تو عاشق شدي... مبارك... ورودت به خيل عاشقان مبارك باشه دختركم...

    پاسخ

    عاشق؟؟؟ خودم که اينطور فکر نمي کنم. يعني بعيده که شجاع, جسور و سعادتمند شده باشم!!...
    سلام به آبجي عزيزم
    خوبي؟؟؟

    حرفهايي دارم با تو
    که گر قدم در کلبه ام بگذاري
    با تو خواهم گفت
    http://trumanshow.blogfa.com

    [گل][گل][گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل]

    [گل][گل]

    [گل]

    [گل][گل]

    [گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل]

    [گل][گل]

    [گل]

    [گل][گل]

    [گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل][گل]

    [گل][گل][گل][گل][گل]


    اندكي صبر ...

    نمي دونم چي بگم !

    پ.ن : به يه بازي وبلاگي دعوت شديد ! شركت كنيد خوشحال ( مي شيم ، مي شويد ، مي شوند ...)

    پاسخ

    آخ جون بازي...!! :دي
    + ... 
    ...........................................
    پاسخ

    اين بار بايد يه چيزي مي گفتي...

    سلام

    يك بار نه...3بار نوشته ات را خوندم...

    وچيزي جزهمين...ندارم...واگويه ها و گويه هاي همه ماهمين است...سه نقطه...ياد كتابي داستان گون از دكتر شريعتي افتادم،يك جلوش بي نهايت صفرها!!!!
    اما حرف ها و نگاهها وحتي فاصله هاي زندگي ،اشك ها،بغض ها،خنده هاي معني دار‍،غريبه هاي آشنا،شيداها،مجازهاي حقيقي ،حقيقتهاي مجازي،همه وهمه3نقطه تا بي نهايت نقطه هاست...كه آخرين نقطه پايان منه،وآغاز تو شايد،واو،واوهاي ديگر...

    وبه خاطر همينه اندكي صبر....به جاي 3 نقطه ادامه دار تا بي نهايت،4نقطه داره...كه نقطه چهارم خطه پايانه...كه آغاز يك سحر نزديك...وسحرنماد رسيدن به تمام خوشي هاست...غايت آرزوهاست...شايد به اين دليله كه وقتي اين جمله رو ميشنوم ياد صاحب آرزوها،صاحب اعصارودورانها ميفتم... .

    سبز باشيد وپايدار

    پاسخ

    يا صاحب الزمان... ادرکني! // همه ي اينها که گفتي هست و "او" که بايد باشد... نيست. خدا را شکر. "او" هم نباشد "تو" هستي...

    زني گريان و داغديده به بوداي بزرگ گفت:

    "فرزند دلبندم مرد و اکنون تحمل مرگ او برايم دشوار است، آرامشم بخش.

    بودا جواب داد: "خدا را شکر بگو و شاد باش که تمام مردمان بنارس فرزندان تو نبودند و تو جز لذت داشتن يک فرزند را نچشيده اي، و گر نه بايد رنج مرگ اينهمه را تحمل مي کردي.."

    هر لقمه ي لذتي که از گلو فرو مي رود، آه رنجي بر مي آيد، هرگز لذتي از لذت نمي رويد که بذر لذت، رنج را ثمر مي دهد...

    ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
    تو خود حجاب خودي حافط از ميان برخيز...

    پ.ن: حافط هم دلش خوشه هاااااااااااااا

    پاسخ

    سلام گلي! حافظ که اصولا انسان سرخوشي بوده!! :دي و به همين دليل همه ي شب و روزش نشسته شعر گفته. اما خدائيش شعراش دلنشينه... / سحري در کار هست... شک ندارم. اما اينکه من تا اون سحر دوام ميارم يا نه... شک دارم!...

    واااااااااااااي رضوان جون...
    اگه اين پستت ور كپي كنم توي وبلاگ خودم..دقيقآ حرفاي منه...

    کسي در گوش هايم همواره مي گويد: اندکي صبر... . و من چقدر اين نوا را دوست مي دارم

    فقط مسئله اينه كه من نمي دونم اصلآ سحري در كار هست يا نه!!

    ريشه هاي خونين با ممطلب زير بروز است:
    به مناسبت 13 اسفند روزي که کوروش بزرگ به خواب رفت!!!
    به کنارم بيا!!!

    سلام رضوان گلي

    اگر اين ها نباشه، زندگي مشكل داره.

    يه اصل مهم:

    اين نيز بگذرد....

    يا علي

    پاسخ

    به اميدي که اين نيز... بگذرد!
       1   2      >