سفارش تبلیغ
صبا ویژن


 

تقدیم به یک درخواست

 

 

تنهایی

 

شریک تنهایی ام شوی

باز هم تنهایم!

تنهایی خونیست جاری در رگهایم.

در عبور از ذهنی خالی

واژه های خسته ام را

به تو رساندم.

چه زیبا شدند جملاتم

وقتی برای تو هستند,

ای دورترین نزدیکی به من!

 

 


نوشته شده در جمعه 86/4/1ساعت 9:24 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |


آخرین مطالب
» تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی...
آمپاسِ شَدید!
خلوتی که شلوغ شد
طوفانی از واژه ها
همه ی دغدغه های من
سنای من
سیسمونی و باقی قضایا
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com