خلوت من
مدتی میگذره از روزی که «جدایی نادر از سیمین» رو دیدم. اون موقع قصد کردم ستایش نامه ای درباره اش بنویسم، ولی بعد دیدم همه جا ازش تمجید شده و حرفای من تکراریه. گذشت تا همین چند روز پیش که «آلزایمر» رو دیدم. «آلزایمر» قصه ی زنی بود به نام «آسیه» (مهتاب کرامتی) که بعد از گذشت 20 سال از مفقود شدن همسرش (مهدی هاشمی) امیدوارانه در انتظار بازگشت اون به سر می بره و علاقه ش به همسرش اون رو به حد جنون رسونده. آسیه بلاخره از طریق دادنِ آگهی به روزنامه همسرش رو می بینه و می شناسه. اما شوهر به علت از دست دادن بخشی از حافظه اش که ناشی از ضربه ای بوده که به سرش خورده، هیچ کس حتی زن و دخترش رو به خاطر نمیاره. البته ناگفته نماند که مهدی هاشمی جایزه اش رو به خاطر فیلمهای «آلزایمر» و «آقا یوسف» مشترکا دریافت کرده و از اونجایی که در «آلزایمر» نقشی کاملا تکراری داشت، امکان داره در «آقا یوسف» بهتر ظاهر شده باشه. ............................................................ چون آینه پیش تو نشستم که ببینی / در من اثر سخت ترین زلزله ها را - محمدعلی بهمنی- از سایه ات نترس! ازسایه ات نترس. ..............................................................
وارد سینما که می شدم فکر می کردم قراره چه فیلم با کیفیت و با حالی ببینم. اما قیافه م موقع خارج شدن از درب سینما دیدنی بود! بی محتوا بودنِ «آلزایمر» به حدی منو عصبانی کرد که زبان قلمم باز شد و نشد که ننویسم.
«آلزایمر» به کارگردانی و نویسندگی «احمدرضا معتمدی» در جشنواره ی فیلم فجر پارسال بسیار مورد لطف واقع شد و جایزه ی بهترین بازیگر نقش اول مرد، به «مهدی هاشمی» برای بازی در همین فیلم داده شد. این در حالی بود که مهدی هاشمی در «آلزایمر» دقیقا همون شخصیتی رو داشت که در «هیچ» ایفای نقش کرده بود، بدون هیچ تفاوتی حتی گریم!
به جرات می تونم بگم این فیلم هیچ حرف خاصی برای گفتن نداره و حتی شرایط رخ داده در اون به سختی قابل باوره. علاقه ی دیوانه وار زنی به شوهرش در حالی که فقط 2 سال با اون زندگی کرده بود و 20 سال با بی خبریِ اون، خیلی فیلمیک و قصه پردازانه اس. این علاقه حتی باعث میشه تا به محبت های برادر شوهرش که 20 سال اونو زیر بال و پَرش داشته توجهی نکنه و حاضر به ازدواج با اون نشه.
انتخاب بازیگر، یکی دیگه از اشکالات فاحش فیلمه که میشه بهش اشاره کرد. مهتاب کرامتی با اون حالت چهره و قد بلند، هیچ شباهتی به زن چهل و چند ساله ای نداره که 20 سال در غمِ دوری شوهرش سوخته. همچنین بازی بسیار ضعیف «فرامرز قریبیان» که در تمامِ فیلم 2 دیالوگ بیشتر نداشت!
در مجموع اغلب بازیگران «آلزایمر» خیلی ضعیف ظاهر شدن قصه ی فیلم هم نتونست بازیِ بدِ بازیگران رو بپوشونه. این رو بذاریم کنار «جدایی نادر از سیمین» که نقطه ی قوتش، بازی روان و رئالِ بازیگران بود که حتی اگر این هم نبود، روایت جالبِ فیلم و حتی نحوه ی روایت گری اون به تنهایی می تونست «جدایی نادر از..» رو به یک فیلم عالی تبدیل کنه. میشه گفت بازیگران این فیلم بیشتر شایسته دریافت جایزه بودن!
پایین نوشت1: هنوزم می تونستم از اشکالات فیلم بگم، اما ترسیدم زیادیش بشه!
پایین نوشت2: برنامه «نیمروز» چند وقت پیش اعلام کرد که اهواز، آلوده ترین شهر جهان شناخته شده. این شهرِ ما رو آخرش تخلیه ش می کنن، ببینین من کی گفتم!
پایین نوشت3:
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست / از بس که گره زد به گره حوصله ها را
سایه
همواره آرام تر از توست
و همیشه قوی تر.
گاهی زیباتر و
حتی مهربان تر!
شفاف تر و سلیس تر
زیرک تر و جذاب تر
بهتر و بهتر و بهتر!
تا آخرِ عمرت شاید،
جز او کسی هم پایت نباشد...
پایین نوشت1: "وضعیت سفید" دیدنی به نظر میاد.
پایین نوشت2: آقای همسر با چند روز تاخیر جشن تولدی برام گرفت و کیک و شمع و فشفشه و عکس و فیلم و... . روز بعد یادمون اومد که برف شادی هم داشتیم و استفاده نکردیم!
پایین نوشت3: نمردیم و بلاخره شناگر شدیم!
Design By : RoozGozar.com |