سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خلوت من

گاهی گم می شوم
در زمان
در رنگ ها، طعم ها.

گاهی دور می شوم
از زبان
عقیده، حرف ها.

گاهی می لغزم
در نگاه
تامل، سپاس ها.

?

گاهی گم می شوم
در خودم، در تو.
گاهی بدجور گم می شوم.

«از زیر سنگ هم شده پیدایم کن!»*

 

*گروس عبدالملکیان- پارانویا

..........................................................
پایین نوشت1: اول مسافرتِ 20 روزه و بعد از اون اسباب کشی منزل باعث شدن که مدت زیادی از نعمت اینترنت (!) محروم باشم. قضیه اسباب کشی که هنوز ادامه داره و قص علی هذا. اما اون سفر 20 روزه کلی حال داد. بخصوص که با ماشین شخصی بود و توی هوای سرد بود و از مسیر جدید بود و اینها!
پایین نوشت2: این شعر بالا که ملاحضه نمودین از دل نوشته های بنده ی حقیر بود و خلاصه اشتباها به حساب «گروس عبدالملکیان» گذاشته نشه. فقط جمله ی پایانی از روی دست گروس (خیلی زود پسرخاله شدیم!) تقلب شده.
پایین نوشت3: نمی دونم چرا امسال اینقدر بوی محرم زود به مشامم رسید. درست از پایان عید قربان...


نوشته شده در پنج شنبه 89/9/11ساعت 7:31 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |


آخرین مطالب
» تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی...
آمپاسِ شَدید!
خلوتی که شلوغ شد
طوفانی از واژه ها
همه ی دغدغه های من
سنای من
سیسمونی و باقی قضایا
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com