خلوت من
دلم هوای مشهد کرده بود. دلم باز... هوایی شده بود. دلم ایــــــــــــن هـــــــــوا تنگ شده بود! هوا گرم شده است و دلم سرد شده بود. مشهدی شده ام! خوشبختم!! من همیشه خواهم ایستاد, تا قلبم را گرم کنی ... .......................................................
هوای بارش برف بر روی چادرم, وقتی به سمت حرم می روم.
هوای حوض یخ زده ایی که همچون بلور, می درخشید.
هوای کبوترهای گنبد, که زیر سرما خانه نشین شده بودند.
یاد شب تاسوعا افتادم و حرکت قطار, و سفر من به صحن امام رضا (ع). یاد نگاه آشنایی که مرا شناخت و من نیز. یاد نوشته های عاشقانه ام برای او, و برداشتهای اشتباه دیگران از "او". یاد تهمت عاشقی...
کسی همیشه نائب الزیاره ام است و من, همیشه در مشهدم. کسی که همیشه نائب الزیاره داشته باشد خوشبخت نیست؟!
از اینکه چشم های مرا دیدی و شناختی. از اینکه شال گردن نارنجی جیغم را پسندیدی و از اینکه لبخندم را...
اینجا
کنار این حوض یخ زده از گناهانم
در انتظارت خواهم ایستاد,
تا بیایی
چشم هایم... شال گردن نارنجی ام... و لبخندم را ببینی
و مرا
به خاطر توبه های بی نتیجه ام ببخشی.
و حوضم را آب.
پایین نوشت1: یک عالمه مناسبت اومدن و رفتن و من حتی اشاره ایی بهشون نکردم. زیادی تو باغ خودم رفتم! باید ازش بیام بیرون.
مناسبت هایی مثل تولد قیصر امین پور – شهادت استاد مطهری – هفته معلم – نمایشگاه کتاب تهران و حتی تولد مامانم! (این آخری رو فراموش نکردم. فقط می خواستم ماجراشو اینجا بنویسم که تا حالا نشده) همچنین تولد حضرت زینب (س) و روز پرستار که واسه خودش کلی ماجرا شد! بخصوص که چند تا از دوستان هم این روز رو بهم تبریگ گفتن و شرمنده کردن.
پایین نوشت2: یه نمایشگاه کتاب تهران ِ دیگه هم اومد و رفت و من باز هم موفق نشدم از نزدیک ببینمش. می ترسم این آرزو تبدیل به عقده بشه و به شکل ناهنجاری خالی بشه!!
پایین نوشت3: من بلاخره موفق شدم یک دستگاه گوشی تلفن همراه سونی اریکسون مدل K550 بخرم. ازهمه ی دوستانی که منو برای خرید گوشی راهنمایی کردن بسیار بسیار سپاسگذارم. (گرچه فکر کنم هیچ کس این مدلی که خریدم رو بهم پیشنهاد نکرده بود!)
Design By : RoozGozar.com |