سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خلوت من

 

حالگیری اول: کلی زحمت کشیدم و درس خوندم و کنکور قبول شدم, حالا بعد از 3 سال که یک فوق دیپلمه محسوب می شم, باید دوباره کنکور بدم! این بار برای کارشناسی.

خب حال آدم گرفته میشه دیگه! دلم خوش بود که از سدّ کنکور گذشتم. حالا یه سد دیگه؟! از اونجایی که درسی نخوندم (حسش نبود!) و همین پنج شنبه هم کنکور دارم (کنکور هنر) از شما خواهشمندم که برای قبولی من امیدوار نباشید (حتی شما دوست عزیز!!) و در ضمن التماس دعا داریم!... (که قبول شم!!)

حالگیری دوم: بعد از عمری یه وبلاگ ساختم که خیلی هم دوسش داشتم. تازه داشت رونق میگرفت که میهن بلاگ محترم (علیه السلام!) سِرورشون خراب شدند (زبونم لال) و بیش از نیمی از وبلاگ های محترم تعطیل شدند!

از اونجایی که داشتم از بی وبلاگی هلاک می شدم و ترسیدم که یه وقت شما ها بی «رضوان» بشین (!) تصمیم گرفتم یه وبلاگ موقت راه بندازم. به امید آنکه وبلاگِ محترم و عزیز قبلی, هر چه زودتر زنده و سالم گردد.

انشاالله...

 

 

 

 

 


نوشته شده در شنبه 86/4/2ساعت 7:43 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |

 

تقدیم به یک درخواست

 

 

تنهایی

 

شریک تنهایی ام شوی

باز هم تنهایم!

تنهایی خونیست جاری در رگهایم.

در عبور از ذهنی خالی

واژه های خسته ام را

به تو رساندم.

چه زیبا شدند جملاتم

وقتی برای تو هستند,

ای دورترین نزدیکی به من!

 

 


نوشته شده در جمعه 86/4/1ساعت 9:24 عصر توسط رضوان تو بنویس ( ) | |

<      1   2      

آخرین مطالب
» تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی...
آمپاسِ شَدید!
خلوتی که شلوغ شد
طوفانی از واژه ها
همه ی دغدغه های من
سنای من
سیسمونی و باقی قضایا
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com