خلوت من
اُفت کرده ام. پاهای من ...................................................... تا کی دل من چشم به در داشته باشد
افتاده ام
صاف وسط باتلاق.
اُفتی، نه از جنس افت تحصیلی
یا افت فرهنگی
یا افت فکری.
افتاده ام در پست ترین کویری که زمین به خود دیده بود
و سردترین قطبی که جنوب هم نبود
و عمیق ترین چاهی که یوسفی نداشت
و سهمگین ترین طوفانی که سونامی اش هم نخواندند
و نُه ریشتِرترین زلزله ای که عذاب الهی بود
و طاعون ترین وبایی که لاعلاج بود
و مُرده ترین زندگی ای که به پایان رسیده بود.
?
دویدم
تا پابرهنه ترین کوهی که طور بود
تا گلستان ترین آتشی که خلیل بود
تا شکافنده ترین رودی که نیل بود
تا مصلوب ترین دمی که مسیحایی بود
تا برگزیده ترین قمَری که خاتم بود.
هنوز اسیر باتلاقند.
گفتند جمعه می آید...
پایین نوشت1: باعث عذرخواهیه اگر دل نوشته ام چندان حال و هوای نوروزی نداره. گرچه... به عقیده ی خودم کاملا بوی عیــد میده...
پایین نوشت2: قراره حدودا 20روزی برم اهواز و حسابی دلی از عزا در بیارم خلاصه! بنابراین پیشاپیش سال نو مبارک.
پایین نوشت3:
ای کاش کسی از تـو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بــوی نفس توست
از کوچه ی ما کــاش گــذر داشته باشد
Design By : RoozGozar.com |